مگر زمانه اسیر کمند آه من است


که باز بالش امید تکیه گاه من است

ز دیدن هوس، پاک بین شود چون عشق


دمی که حسن تو آلوده ی نگاه من است

صحیفه ای که نگردد به آب رحمت پاک


گمان برم که سیه نامه ی گناه من است

دو عالم از اثر شعله ی جمالت سوخت


به جر شعاع محبت که در پناه من است